با پایان جنگ جهانی دوم، مردان آمریکایی از استانداردهای بالا و اصول اولیه لباس زیبا که در دهه 30 ایجاد شده بود، دور شدند.
بخشی از این تغییرات در نیروی کار و از دست دادن رسمیت در زندگی روزمره بود.
با تقاضای کمتر، قیمت خیاطی های سفارشی افزایش یافت که به تولید انبوه لباس های مردانه به عنوان یک هنجار روزمره اجازه داد.
این دوره شاهد معرفی لباس مجلسی مردانه تولید انبوه در آمریکا توسط برخی از برندها بود که هنوز هم امروزه به ما لباس می فروشند.
این روش های جدید تولید انبوه دارای نکات مثبت و منفی بود.
از یک طرف، لباس های اولیه ارزان تر و در دسترس تر از همیشه بود.
از سوی دیگر، تنوع کمتری در سبکهای ارائهشده وجود داشت، و خیلی بدتر، این تولیدکنندگان بزرگ لباس متوجه شدند (درست مانند خودروسازان) که میتوانند با ارائه تغییرات در سبکهای هر سال یا حتی هر فصل، فروش را تحریک کنند.
این “چرخه روند” در خرده فروشی را آغاز کرد که توسط تولید کنندگان لباس برای کسب درآمد بیشتر ایجاد شد و توسط صنعت مجلات و همچنین برای کسب درآمد بیشتر منتشر شد.
در نهایت این استراتژی بازاریابی، مصرف کننده را بیشتر و بیشتر از “ایده آل های لباس کلاسیک” که در دهه 1930 ایجاد شده بود، دور کرد، که همه در مورد انتخاب لباس های بلندمدت بود که به بهترین وجه برای بدن ظاهر می شد.
در عوض، هدف لباسفروشان گیجکردن و تحت فشار قرار دادن مصرفکننده برای «بازآفرینی خود» با خرید «سبکهای جدید» بود که «مد» هستند.
فروش بیشتر، صرف نظر از طول عمر یا زیبایی ظاهری.
دهه 1950 عصر انطباق بود. مردان جوانی که از ارتش بازمیگشتند مشتاق بودند که با تشکیلات هماهنگ شوند.
تناسب و «نگاه کردن به بخش» به معنای به دست آوردن ظاهر آیوی لیگ بود که بر لباس مردانه غالب بود.
فردیت در سبک لباس یک فکر بعدی بود.
هدف این بود که “بخشی از باشگاه” به نظر بیایم، با یک کت و شلوار گونی جعبه ای، پیراهن آکسفورد، کراوات نمایندگی، و کت و شلوار.
این یک تقویت بزرگ دیگر برای تولید کنندگان انبوه Ready-to-War بود که با کمال میل همان کت های توید نامناسب را به هر مرد جوانی که سعی می کرد باهوش و قابل استفاده به نظر برسد فروخت.
علاوه بر این، در دهه 1950 پارچه های مصنوعی مانند ابریشم مصنوعی و نایلون معرفی شدند.
این یکی دیگر از پیشرفتها برای تولیدکنندگان لباس بود که میتوانستند در هزینههای پارچه صرفهجویی قابل توجهی کنند، در حالی که لباسی تولید میکردند که تصور میشد «بادوامتر و راحتتر برای شستوشو» باشد.
همانطور که مشخص است، پارچه های مصنوعی لباس های مردانه وحشتناکی را به خصوص در کت و شلوار می سازد.
الیاف طبیعی همیشه بهتر هستند.
از نظر زیبایی شناختی، تقریباً برای همه، کت و شلوارهای خاکستری محافظه کارانه و لوازم جانبی مینیمالیستی (کلاه، مربع جیبی، سیگار و مارتینی) در آن دوره غالب بود.